طراحی اتصال مهاربند
طراحی اتصال مهاربند
تعیین توزیع دقیق نیرو در یک اتصال مهاربند بسیار پیچیده بوده و براحتی امکانپذیر نیست. زیرا توزیع نیروهای مقطع را نمیتوان با تعادل نیرو به تنهایی تعیین نمود. با توجه به پیچیدگیهای موجود در اتصال مهاربند، حل دقیقی برای آنها وجود ندارد و تمام روشهای طراحی بصورت تقریبی میباشند. در طراحی اتصالات گوشه، چهار روش زیر برای تعیین نیروی منتقله به ستونمتداول میباشد:
روش ساده تورنتون (The KISS (keep it simple, stupid) method (Thornton, 1991; Astaneh-Asl, 1998)).
روش نیروی موازی (The parallel force method (Ricker, 1989; Thornton, 1991; Astaneh-Asl, 1998)).
روش خرپا (The truss analogy method (Astaneh-Asl, 1989)).
روش نیروی یکنواخت (The uniform force method (Thornton, 1991, 1995; Astaneh-Asl, 1998)).
روش KISS یا همان روش ساده تورنتون، اگرچه یکی از روشهای قدیمی برای تحلیل نیرو در ورق مهاربند است، ولیکن هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد. در این روش فرض بر آن است که مولفه افقی نیروی منتقله به ورق توسط اتصال ورق به تیر و مولفه قائم نیروی منتقله به ورق توسط اتصال ورق به ستون تحمل میشود. استفاده از این روش چندان اقتصادی نیست. در هر یک از وجوه اتصال ورق به تیر و ستون، لنگرهای ناشی از خروج از مرکزیت مولفههای افقی و قائم نیروی منتقله در نصف عمق تیر وستون بایستی در نظر گرفته شوند.
نشریه ۲۶۴ ایران (آییننامه اتصالات در سازههای فولادی) چهار روش برای محاسبه توزیع نیروی مهاربند بین تیر و ستونارائه نموده است. براساس تحقیقات AISC (Thornton, 1991) روش نیروی یکنواخت دارای دقت بالایی است. همچنین استفاده از این روش معمولاً منجر به طرح اتصالی اقتصادی خواهد شد. اغلب طراحان از این روش استفاده میکنند.